۲۰ دی ۱۳۸۹

عادتم داده خیال تو که یادم باشد


چند روز پیش بود که بهت گفتم خوابتو دیدم :
خواب دیدم با محمد بودی یه پسر هم قد و هم سن خودت کاپشن مشکی شلوار لی آبی
معمولی نه زیاد شیک نه زیاد ساده


پریشبا دلم برات تنگ شه بود درست موقع عصری که خونه بودم . مزاحمت نشدم و پیامی ندادم

جالبه که کسی مثل من دلم برای حمید تنگ میشه - حمید ته شادی و من ته نا امیدی

هزار بار تا حالا بهت قول دادم اینجوری نباشم
نمیشه انگاری


بوس -فدات